یکی شدن؛ مقصدی که دیر یا زود به آن میرسیم
البته از تمام مکتب ها و ایدئولژی ها و جهان بینی ها ، هم میشه برداشت درست داشت ، هم غلط و تعصبی و افراطی که بوی گند متعفن بگیره ، در کل با هر نگاهی به دنیا ، نباید خودخواه و خود برتر بین بود باید به شعور تمامی ذرات هستی احترام گذاشت و راه رشد و دوستی رو پیش گرفت ، هدف نهایی آفرینش به نظرم یکی شدنه ، که خود خواه ها ، متعصب ها ، احمق ها ، افراطی ها ، جلوی تحقق این هدف ایستادن ، اما نمیتونن جلوش رو بگیرن ، فقط به تاخیر میندازنش ، و در نهایت فکر میکنم آفرینش به هدف اصلیش برسه
و اگر بخوام راجع به جهان بینی فردوسی ، که در بخش کسری نوشین روان و بودرجمهر به نظرم اوج شکوفاییشه ، توضیح خلاصه ای بدم ، اینه که میگه قدرت دست خداست و همه چیز در اراده اوست ، اما تو باید با تمام وجود تلاشت رو بکنی ، در بخش بوذر جمهر یک نوع جهان بینی و ایدئولژی درس داده میشه ،
به عنوان مثال ، تو ممکنه معتقد به آیین مسیحیت یا بودا ، یا یهود یا اسلام ، یا ایدئولژی های جدید یا حتی جهان بینی مخصوص به خودت در زندگی باشی ، وقتی دوس منی یا هم نوع من ، این اصلا مهم نیست ، در نهایت شاید مسیرها متفاوت باشه ، ما هر دو در یک نقطه مقصد به هم میرسیم ، فقط باید خیر هم رو بخوایم ، و مزاحم هم نشیم ، و به همدیگه احترام بزاریم و با عشقدبه هم نوع راهمون رو بریم ، اگر این نیروی احمقانه غرور و خودخواهی بزاره
همهی مکتبها، ایدئولوژیها و جهانبینیها، بسته به نگاه ما، میتونن الهامبخش باشن یا به باتلاق تعصب و افراط کشیده بشن. وقتی آدم خودش رو برتر از بقیه ببینه، وقتی فکر کنه حقیقت فقط دست اونه، مسیر اصلی رو گم میکنه. ولی اگه یاد بگیریم به شعور تمام ذرات هستی احترام بزاریم، اگه به جای خودخواهی، خیر همدیگه رو بخوایم، دنیا یه قدم به سمت هدف اصلیش حرکت میکنه: یکی شدن.
قدرت دست خداست، اما تو باید با تمام وجود تلاشتو بکنی. این یعنی توکل، اما نه بیعملی. یعنی بدونی که خیلی چیزا از دست تو خارجه، ولی تو هنوز مسئول خودتی، مسئول راهی که میری، مسئول چیزی که توی این دنیا میکاری.
غرور و خودخواهی همیشه جلوی این مسیر ایستادن، همیشه باعث جنگها، تفرقهها و دردها شدن. ولی نمیتونن برای همیشه جلوی حقیقت رو بگیرن. فقط به تأخیر میندازنش. در نهایت، آفرینش راه خودشو پیدا میکنه.
و ما؟ ما فقط باید سعی کنیم آدمای بهتری باشیم. بدون تعصب، بدون خودبرتربینی. با احترام به راه بقیه، با عشق به همنوع، با تلاش برای ساختن. شاید اون روزی که دنیا به هدفش برسه، ما هم سهم کوچیکی توش داشته باشیم.
و اگر بخوام یک بیت از فردوسی بزرگ به عنوان برگزیده یاد بکنم اینه " چنین است رسم سرای سه پنج گهی ناز و نوش است و گه درد و رنج ، بر این و بر آن روز هم بگذرد خردمند مردم چرا غم خورد "
---
- ۰۴/۰۱/۰۶